فریاد
فریاد از این فرزانگان!
خون شد دل از دلدادگان
خانه کجاست؟ یار در قفس
ای عشق ببر از ما نفس
امان از عشق بی رنج دل
شرمنده ایم یارانِ دل
مستیم اگر با چشم تر
برگیر زما این چشم سر
خوابم کنید بیدار کجاست؟
درمان زاو، دردها زماست
ساقی مرو جانم مرو
مستم زتو ، بی مِی مرو
مشکن دلم با خون دل
وای نزد تو مجنون خجل
پنهان بگو در گوش من
باده کجاست؟ مِی نوش من
لطفها دارم از چشم تو
شام غریب دارم زتو
باده فروش جامم خرید
نام تو از جانم شنید
چون می روی آهسته تر
پنهان مکن خون جگر